محل تبلیغات شما
شبیه طنین اشرف زاده، که روزگاری حجت را در کوچه باغ های سبز نشابور و باغرود بر ما تمام میکرد.

وقتی از مبتلاشدن به پاییز و رنگهایش میخواند

از رقص با بید و جنگ با ،باد میگفت و ما هر بار ته دلمان قرص تر میشد.

از تلفیق صبح نشابور و نفسهای پاک یار میخواند و ما حظ میکردیم!

از چشمهای وی که دریچه ی مخزن الاسرار حقیقت بود و با هر پلک دنیا را غرق در زینتِ آگاهی و زیبایی مینمود

اما

اما حواسمان نبود که انتهای این آلبوم با جمله ی تلخی تمام میشد که هر بار خودمان را به یکسو میزدیم تا به مفهومش توجه نکنیم.

((هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم

اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی.))

امشب، شب فرخنده ایست

 امضا_ برای اول مرداد هزار و سیصد و

.

ساعت 12 به وقتِ کاشان

بشکن قرق را ماه من...

غزل من رودکی وار نیست!

نشابور ,میخواند ,میشد ,بار ,ی ,تمام ,هر بار ,نشابور و ,و ما ,میشد که ,که هر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

به خاطر تو پرسش مهر ۱۹ کتاب، دوست بی صدا